حاکم کردن
نویسه گردانی:
ḤAKM KRDN
حاکم کردن . [ ک ِ ک َدَ ] (مص مرکب ) کسی را بر جایی یا بر مالی حکومت دادن . اِملاک . تحکیم . تسویم . (تاج المصادر بیهقی ). || حکم به نفع یکی از طرفین دعوی صادر کردن .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.