حال
نویسه گردانی:
ḤAL
حال . (ع اِ) ج ِ حالت . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۶۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
حال و ملکه . [ ل ُ م َ ل َ ک َ / ک ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نوع دوم (از کیفیت )، کیفیات نفسانی بود، و آنرا حال و ملکه خوانند. و نام این ن...
حال گردیدن . [ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) تغییر یافتن حال . متغیر شدن حال . (غیاث ) : همین بسست که گردد زبان و حال بگرددفصاحت سخن عشق صرف و ...
حال مؤکده . [ ل ِ م ُ ءَک ْ ک َ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) الحال المؤکدة هی التی لاینفک ذوالحال عنها مادام موجوداً غالباً، نحو زیدٌ ابو...
از این سه واژه، دو واژه ی آن (حال اجرا) عربی است؛ پارسی جایگزین هر سه واژه این است: وَرتَمان که از سنسکریت وَرتَمانا ساخته شده است. مثال: «این پروژه د...
علی کل حال . [ ع َ لا ک ُل ْ ل ِ لِن ْ ] (ع ق مرکب ) به هر حال . به هر جهت . در هر حال .
حال و احوال . [ ل ُ اَح ْ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) از اتباع است . رجوع به حال شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نگاه کنید به: در حال اجرا
حال و استمرار دو واژه ی عربی است و جایگزین آریایی، این است: اواهس آنویایی ávâhas-ãnviâi (اواهس: حال. پارتی؛ + آنویا: استمرار از سنسکریت: ánvaya + یی)*...
حال کونی که . [ ل ِ ک َ/کُو ک ِ ] (حرف ربط مرکب ) در حالیکه . در صورتی که .