گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حالت نویسه گردانی: ḤALT حالت . [ ل َ ] (اِخ ) موضعی است به دیار بلقین ۞ بن جَسر نزدیک حرّةالرجلاء بین مدینه و شام . (معجم البلدان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه واژه معنی زبان حالت زبان حالت . [ زَ ن ِل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زبان حال : خاقانی را زبان حالت از نا بُده ترجمان ببینم . خاقانی .رجوع به زبان حال و لسا... حالت مناسب این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین آنها، سیونا syonã می باشد که واژه ای سنسکریت است حالت طبیعی این دو واژه عربی است و پارسی آنها این است: اِسوادا (سنسکریت: سْوادها) حالت گیری برای پرتاب مثلا سنگ قَبوُ (ghaeboo) هالط هالط. [ ل ِ ] (ع ص ) فروهشته شکم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). المسترخی البطن . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). || کشت درهم پیچیده . (منته... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود