حالی
نویسه گردانی:
ḤALY
حالی . (ع ص ) نعت فاعلی از حلی . بحلیه . متحلی . بزیور آراسته : و این قصیده که ... بدرر تشبیهات حالیست و از معایب خالی . (لباب الالباب ج 2ص 99). بعدل وافر سلطانی حالی گشت . (جهانگشای جوینی ). جهان به ضیاء و روشنی حالی بود. (جهانگشای جوینی ). || نعت فاعلی از حلوان و حلاوت . شیرین .
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
پوشیده حالی . [ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) چگونگی پوشیده حال : نیست ازبی جوهری پوشیده حالیهای من آسمان چون تیغ در زیر سپر دارد مرا.صائب (از آنندر...
حالی اصفهانی . [ ی ِاِ ف َ ] (اِخ ) باباشاه . وی یکی از معروفترین و زبردست ترین استادان خط نستعلیق نیمه ٔ دوم قرن دهم هجری بود. از زمان سل...
هالی سارن . (اِخ ) ۞ نام قدیم یکی ازایالات آسیای صغیر که مدتی جزو قلمرو اشکانیان بوده است . (ایران باستان تألیف حسن پیرنیا، ج 2 ص 1099...