گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حامله شدن نویسه گردانی: ḤAMLH ŠDN حامله شدن . [ م ِ ل َ / ل ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بار برداشتن . بار گرفتن . آبستن شدن : یارب چه نطفه بود نمیدانم کز وی زمانه حامله ٔ غم شد. خاقانی .|| کنایه از رشوه گرفتن . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود