اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حایل

نویسه گردانی: ḤAYL
حایل . [ ی ِ ] (اِخ ) ابن کلبی گوید: وادیی است میان دو کوه بنی طیی ٔ. امروءالقیس گوید :
ابت اجاءٌ ان تسلم العام ربها
فمن شاء فلینهض لها من مقاتل
تبیت لبونی بالقُرَیّة أمّنا
و اسرحها غِبّاً بأکناف حائل
بنوثعل جیرانها و حماتها
و تمنع من رجال سعد و نائل .
گویند عربی بیابانی به شهری مانده بود، پس میل بیابان خود کرد و در حنین دیار خویش این اشعار بسرود :
لعمری لنور الاقحوان بحائل
و نور الخزامی فی ألاء و عرفج
احب الینا یاحمیدبن مالک
من الورد و الخیری و دهن البنفسج
و اکل یرابیع و ضب و ارنب
احب الینا من سماناً و تدرُج
و نص القلاص الصهب تدمی انوفها
یحین بنا مابین قوّ و منعج
احب الینا من سفین بدجلة
و درب متی ما یظلم اللیل یرتج .

(معجم البلدان ج 2 ص 205 و 206).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ابن حائل . [ اِ ن ُ ءِ ] (اِخ ) هارون . اصل او از یهود، از مردم حیره . شاگرد ابوالعباس مبرد. و کتابی چند در نحو دارد. (ابن الندیم ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.