حبش
نویسه گردانی:
ḤBŠ
حبش . [ ح َ ب َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ مروزی حاسب . او راست : کتاب رخایم و مقاییس و کتاب الدوائرالثلاث المماسة و کیفیة الاوصال و کتاب عمل السطوح المبسوطة و القائمة و المنحرفة. (ابن الندیم ). رجوع به احمدبن عبداﷲ بغدادی و به ابن حبش و به احمدبن حبش بن ابراهیم و به حبش بن محمد و به فهرست تاریخ الحکماءقفطی چ لیبسک و گاهنامه ٔ سیدجلال الدین طهرانی شود.
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
حبش دانش . [ ح َ ب َ ش ِ ن ِ ] (اِخ ) ملاعلی . رجوع به دانش شود.
حبش عمید. [ ح َ ب َ ش ِ ع َ ] (اِخ ) وزیر جغتای بن چنگیز بود و افسانه های چندی راجع به سکاکی صاحب مفتاح و حبش عمید هست . رجوع بجزء 1 از ج 3...
شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی، ملقب به شهابالدین سهروردی، معروف به شیخ اشراق[۱]، شیخ مقتول و شیخ شهید[۲](۵۴۹–۵۸۷ ق / ۱۱۵۴–۱۱۹۱ م)...
هبش . [ هََ ] (ع مص ) فراهم آوردن . (منتهی الارب ). گردآوردن . جمع کردن . || کسب کردن و ورزیدن جهت عیال . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معج...
هبش . [ هََ ب َ ] (ع مص ) لغتی است در هَبْش . کسب کردن . (معجم متن اللغة). || جمع کردن . گرد آوردن . (معجم متن اللغة).