حبیب
نویسه گردانی:
ḤBYB
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن ابی یسربن عمرو انصاری . ابوعلی حبانی گوید: از صحابة است و روز حرة دریافت . ابن یمین و ابن فتحون نیز او را استدراک کرده اند و او را به عدوی منسوب داشته اند. (الاصابة ج 1 ص 324) (تنقیح المقال ج 1 ص 254). او و برادرش یزید در روز حرة و برادر دیگر ایشان به نام عمیر روز جنگ پل (یوم الجسر) کشته شدند. (قاموس الاعلام ترکی ).
واژه های همانند
۳۳۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۱ ثانیه
حبیب سباع . [ ح َ ب ِ س َ ] (اِخ ) الانصاری . رجوع به حبیب ابوجمعة شود.
حبیب مصری . [ ح َ ب ِ م ِ ] (اِخ ) رجوع به حبیب بن ابی حبیب شود.
حبیب معلم . [ح َ ب ِ م ُ ع َل ْ ل َ ] (اِخ ) رجوع به حبیب عجمی شود.
حبیب معلی . [ ح َ ب ِ م ُ عَل ْ لا ] (اِخ ) رجوع به حبیب بن معلی شود.
استاد حبیب سماعی،(۱۲۸۰ - ۱۳۲۵)، استاد برجسته سنتور بودهاست.
وی در خردسالی به خواست پدر ضرب را فراگرفت و چون هنوز آن اندازه بزرگ نشده بود که بتواند...
حبیب آجری . [ ح َ ب ِ ج ُ ] (اِخ ) رجوع به حبیب بن حسن بن أبان شود.
حبیب ازدی . [ ح َ ب ِ اَ ] (اِخ ) رجوع به حبیب بن مخنف بن سلیم شود.
حبیب اسدی . [ ح َب ِ اَ س َ ] (اِخ ) رجوع به حبیب بن مظاهر اسدی شود.
حبیب اسدی . [ ح َب ِ اَ س َ ] (اِخ ) رجوع به حبیب بن نعمان اسدی شود.
حبیب الدین . [ ح َ بُدْ دی ] (اِخ )محمدبن علی اصغر جرفادقانی . رجوع به محمد... شود.