اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حبیب

نویسه گردانی: ḤBYB
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن تیم انصاری . ابن ابی حاتم گوید: اُحد را دریافته . گویا همان حبیب بن زیدبن تیم باشد. بدان کلمه رجوع شود. (الاصابة ج 1 ص 319).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن مهلب بن ابی صفرة ملقب به حرون و در اساس اللغة ابومحمدبن المهلب آمده است . (تاج العروس ج 9 ص 173). یکی از شجعان ...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن مهلة. رجوع به حبیب بن ملة شود.
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن میمون . از صعصةبن صوحان روایت دارد. رجوع به عیون الاخبار ج 3 ص 21 شود.
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن نجیح . از عبدالرحمان بن غنم روایت کند و ابوعطوف از وی روایت دارد. مجهول الحال و ضعیف است . ابن حبان وی را در زمر...
حبیب . [ ح َ ](اِخ ) ابن نِزاربن حیان (یا حبان ) هاشمی بالولایة. شیخ طوسی در کتاب رجال او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده ، گوید: صیرفی بود...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن نصربن زیدبن احمد واسطی . از احمدبن منصور زاج روایت دارد. (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 295).
حبیب .[ ح ُ ب َ ] (اِخ ) ابن نعمان اسدی . از انس بن مالک و خریم ، یا ایمن بن خریم روایت دارد عبدالغنی بن سعید گوید: مناکیری داشته است . ذهبی...
حبیب .[ ح ُ ب َ ] (اِخ ) ابن نعمان اعرابی . صاحب قاموس گوید: کزبیر فرزند نعمان . تابعی بود و او غیر از ابن النعمان اسدی است . نجاشی نیز او را...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن نعمان همدانی کوفی . شیخ طوسی در رجال او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده . ظاهر سخن امامی بودن اوست . لیکن حال او...
حبیب . [ح َ ] (اِخ ) ابن ولیدبن حبیب بن عبدالملک بن عمربن الولیدبن عبدالملک بن مروان . وی از مردم قرطبه است و به دحون معروف باشد. از اند...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.