حبیب
نویسه گردانی:
ḤBYB
حبیب . [ ح َ ](اِخ ) ابن حمار اسدی . ابوموسی از عبدان نقل کرده که : در سفرها با پیغمبر بوده و حدیثی از راه اعمش از عبداﷲبن حارث از او نقل کرده که : در سفری با پیغمبر همراه بوده است ، و برخی گویند او این داستان را از ابی ذر غفاری از پیغمبر نقل کرده نه از پیغمبر. بخاری وابوحاتم و دار قطنی و ابن حبان نیز او را در عداد تابعان شمرده اند نه از صحابه . نام حبیب بن حمار در ترجمه ٔ حال خالدبن عرفطة نیز آمده است . بدانجا رجوع شود. و نیز رجوع به الاصابة ج 1 ص 320 و ج 2 ص 75 و تنقیح المقال ج 1 ص 254 و تاج العروس شود. و در قاموس الاعلام ترکی به غلط آن را حماز (به ازاء منقوطه ) آورده است .
واژه های همانند
۳۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۷ ثانیه
حبیب . [ ح ُ ب َ ] (اِخ ) ابن حجر بصری . محدث است .
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن حجر قیسی ، مکنی به ابی حجر. محدث است . رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص 282 شود.
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن حذرة. عسقلانی گوید: شناخته نیست . ابوبکربن عیاش از او نقل کرده که : چون پیغمبر(ص ) ماعز را سنگسارکرد من نزد پدرم ا...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن الحرث .صحابی است . و له وفادة. رجوع به حبیب بن حارث شود.
حبیب . [ ح ُ ب َ ] (اِخ ) ابن الحرث فی ثقیف . محدث است .
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن حسان بن ابی ارشرَس اسدی . شیخ طوسی او را یک بار در عداد اصحاب سجاد(ع ) شمرده گوید: مولای ایشان [بنی اسد ] بود و از...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن حسن کلینی (متوفی 329 هَ . ق .) در باب حدنباش (کفن دزد) از کتاب کافی و همچنین شیخ طوسی در باب حددزدی از کتاب تهذ...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن حسن بن ابان آجری . عبیداﷲبن موسی از وی روایت کند. (الذریعة ج 4 ص 307 از تفسیر علی بن ابراهیم قمی ص 343).
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن حسن بن شعبة. مکنی به ابی سفیان . محدث است .
حبیب .[ ح َ ] (اِخ ) ابن حسن قزار. مکنی به ابوالقاسم . وی از ابومسلم کجی و دیگران حدیث شنیده . حمامی و ابونعیم و دیگران از او نقل کنند. ب...