حبیب
نویسه گردانی:
ḤBYB
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن سعد. صحابی است و از موالی یکی از انصار است و درک غزوه ٔ بدر کرده است . موسی بن عقبة او را یاد کرده . ابوعمرو شخصی را به نام حبیب بن اسودبن سعد و دیگری حبیب بن اسلم مولای بنی جشم بن خزرج گفته . نمیدانم اینها جدا یا یکی هستند؟ رجوع به الاصابة ج 1 ص 321 و تنقیح المقال ج 1ص 254 و الاستیعاب ج 1 ص 122 و قاموس الاعلام ترکی شود.
واژه های همانند
۳۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
حبیب الروم . [ ح َبُرْ ر ] (اِخ ) رجوع به حبیب بن مسلمةبن مالک شود.
حبیب الغزی . [ ح َ بُل ْ غ زْزی ] (اِخ ) یکی از صحابه و پدر طلق بن حبیب است . (قاموس اعلام ترکی ). و ظاهراً تصحیف حبیب العنزی باشد.
حبیب بغیض . [ ح َ ب ِ ب َ ] (اِخ )رجوع به حبیب بن حبیب بن مروان و حبیب بن مروان شود.
چشمه حبیب . [ چ َ م َ ح َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «یکی از چشمه های رود سلطانیه است که در آن جلگه آب این چشمه از همه ٔ آبها به...
حبیب ثقفی . [ ح َ ب ِ ث َ ق َ ] (اِخ ) رجوع به حبیب بن عمروبن عمیربن عوف شود.
حبیب جشمی . [ ح َ ب ِ ج َ ] (اِخ ) ملقب به «ذوالسنینة» ابن عتبة تغلبی . وی در جنگ «یوم الکلاب الاول » شرحبیل را به قتل رسانیده است . رجوع ...
حبیب حرون . [ ح َ ب ِ ح َ ] (اِخ ) رجوع به حبیب بن مهلب شود.
حبیب اﷲ خان . [ ح َ بُل ْ لاه ] (اِخ ) (امیر...) پسر امیرعبدالرحمن خان . امیر افغانستان پنجمین خان بار کزائی که در سال هزارودویست وهشتادوهشت ه...
حبیب اﷲ قمی .[ ح َ بُل ْ لاهَِ ق ُ ] (اِخ ) ابن زین العابدین . وفات او در 1359 هَ . ق . است . او راست : دررالفوائد در شرح و ترجمه ٔ کشف الفوائد. (ا...
قصر ام حبیب . [ ق َ رِ اُم ْ م ِ ح َ ] (اِخ ) از محال ّ جانب شرقی بغداد و مشرف بر خیابان و میدان است . این محل را هارون به عبادبن خصیب واگذ...