حبیب
نویسه گردانی:
ḤBYB
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عمرو. نسبی برای او یافت نشد. عبدان از طریق علأبن عبدالجبار از حمادبن سلمة از ابوجعفر خطمی از حبیب بن عمرو روایت کرده که او با پیغمبر بیعت کرد. ابوموسی احتمال داده که او حبیب بن عمیر جد ابوجعفر باشد. (الاصابة ج 1 ص 322).
واژه های همانند
۳۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
حبیب الروم . [ ح َبُرْ ر ] (اِخ ) رجوع به حبیب بن مسلمةبن مالك شود.
حبیب الغزی . [ ح َ بُل ْ غ زْزی ] (اِخ ) یکی از صحابه و پدر طلق بن حبیب است . (قاموس اعلام ترکی ). و ظاهراً تصحیف حبیب العنزی باشد.
حبیب بغیض . [ ح َ ب ِ ب َ ] (اِخ )رجوع به حبیب بن حبیب بن مروان و حبیب بن مروان شود.
چشمه حبیب . [ چ َ م َ ح َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «یکی از چشمه های رود سلطانیه است که در آن جلگه آب این چشمه از همه ٔ آبها به...
حبیب ثقفی . [ ح َ ب ِ ث َ ق َ ] (اِخ ) رجوع به حبیب بن عمروبن عمیربن عوف شود.
حبیب جشمی . [ ح َ ب ِ ج َ ] (اِخ ) ملقب به «ذوالسنینة» ابن عتبة تغلبی . وی در جنگ «یوم الکلاب الاول » شرحبیل را به قتل رسانیده است . رجوع ...
حبیب حرون . [ ح َ ب ِ ح َ ] (اِخ ) رجوع به حبیب بن مهلب شود.
حبیب اﷲ خان . [ ح َ بُل ْ لاه ] (اِخ ) (امیر...) پسر امیرعبدالرحمن خان . امیر افغانستان پنجمین خان بار کزائی که در سال هزارودویست وهشتادوهشت ه...
حبیب اﷲ قمی .[ ح َ بُل ْ لاهَِ ق ُ ] (اِخ ) ابن زین العابدین . وفات او در 1359 هَ . ق . است . او راست : دررالفوائد در شرح و ترجمه ٔ کشف الفوائد. (ا...
قصر ام حبیب . [ ق َ رِ اُم ْ م ِ ح َ ] (اِخ ) از محال ّ جانب شرقی بغداد و مشرف بر خیابان و میدان است . این محل را هارون به عبادبن خصیب واگذ...