اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حبیب

نویسه گردانی: ḤBYB
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عمرو. نسبی برای او یافت نشد. عبدان از طریق علأبن عبدالجبار از حمادبن سلمة از ابوجعفر خطمی از حبیب بن عمرو روایت کرده که او با پیغمبر بیعت کرد. ابوموسی احتمال داده که او حبیب بن عمیر جد ابوجعفر باشد. (الاصابة ج 1 ص 322).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن ثابت . رجوع به حبیب بن ابی ثابت شود.
حبیب .[ ح َ ] (اِخ ) ابن جحدر برادر خصیب بن جحدر. احمد و یحیی او را کذاب شمرده اند و گویا او را دیده باشند. ابن عدی نیز او را یاد کرده و کذاب ...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن جری عبسی کوفی . شیخ طوسی در رجال یک مرتبه او را در عداد اصحاب باقر(ع ) شمرده ، گوید: وی مشکوک الحال است . و بار د...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن جندب . از پیغمبر روایتی بدین مضمون آورده : یکون بعض الاهلة اکبر من بعض . سعیدبن سکن آن را یاد کرده است . (الاصابة...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن حار. به وفادت به مدینه به سوی پیغمبر رفته . حدیث او را محمدبن عبدالرحمان طفاوی آورده است . (الاستیعاب ج 1 ص 124)...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن حارث . نسبش دانسته نیست . ابن مندة و ابونعیم روایت او را نقل کرده واسماعیلی نیز روایت دیگری و داستان درازی از ا...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن حباشةبن حویرثةبن عبیدبن عنان بن عامربن خطمه ٔ انصاری اوسی خطمی . ابن کلبی نسبت او یاد کرده گوید: پیغمبر بر او نم...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن حبیب . حاکم از طریق عمروبن زیاد از غالب از پدرش از جدش روایت کرده که پیغمبر به حسان ثابت دستور داد تا برای ابوب...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن حبیب بن مروان بن عامربن ضباری بن حجبةبن حرقوص بن مالک بن مازن بن مالک بن عمروبن تیم تمیمی مازنی . ابن کلبی گ...
حبیب . [ ح ُ ب َ ] (اِخ ) ابن حبیب زیات برادر حمزةبن حبیب زیات مقری . از ابواسحاق و جز او روایت کند. ابوزرعة او را یاد کرده و ابن مبارک او ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۳۴ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.