حبیب
نویسه گردانی:
ḤBYB
حبیب .[ ح َ ] (اِخ ) ابن عمرو السلامانی . صحابی است . ابن سعد او را یاد کرده . ابن سکن گوید: وی ساکن جناب بود. و از بنی سلامان بن سعدبن زیدبن لیث بن شوذبن اسلم بن حاف بن قضاعة است . واقدی گوید: محمدبن یحیی بن سهیل گفت : در کتاب پدرانم دیدم : حبیب بن عمروبن سلامانی می گفت : از طرف بنی سلامان به همراه وفدی شامل هفت تن بر پیغمبروارد شدیم ، و چون به درب مسجد رسیدیم ، به پیغمبر برخوردیم که برای تشییع جنازه ای بیرون میشد، پس دستور داد ثوبان میزبان ما باشد، پس ثوبان ایشان را به منزل رملة دختر حارث برد، و چون اذان ظهر را شنیدند به مسجد آمدند و با پیغمبر نماز گزاردند و سپس از پیغمبر سوءالهائی درباره ٔ افسون و چشم زخم کردند و جواب شنیدند. ابن مندة و ابن سکن هر کدام به طریقی این داستان را آورده اند. ابن سکن از طریق واقد تاریخ ورود به مدینه را شوال سال دهم از هجرت تعیین کرده است . (الاصابة ج 1 ص 322) (تنقیح المقال ج 1 ص 254) (الاستیعاب ج 1 ص 124) (لسان المیزان ج 2 ص 172) (قاموس الاعلام ترکی ).
واژه های همانند
۳۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۵ ثانیه
حبیب . [ح ُ ب َ ] (اِخ ) ابن کعب بن یشکر. شاعری است عرب را.
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن محمد. وی از پدر خود از ابراهیم صائغ روایت دارد، و عبدالرحیم بن منیب از وی روایت کند. و این ابراهیم صائغ همان است ...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن بن ابراهیم حنوی معروف به مهاجر عاملی معاصر و ساکن بعلبک یکی از علمای معروف امامیه و دارای تصانیف ...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن محمدبن داود صنعانی مرغینانی . وی از پدر خود روایت کند و ابویعلی از او روایت دارد. عسقلانی گوید: خود او و پدرش را نمی...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن مخنف بن سلیم غامدی (عمری ). ابن مندة گوید: حدیث او را از ابن جریح نقل کرده اند که : در روز عرفه نزد پیغمبر رسیده ،...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن مرزوق . احمد گوید: لابأس به . ابن مدینی گوید: مشهور است . ابوداود جزری و ابن حبان او را ثقة شمرده . وی از نافع روای...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن مروان تیمی مازنی . سابقاً بغیض نام داشت ، پیغمبر او را حبیب نامید. رجوع به حبیب بن حبیب تیمی مازنی . و الاصابة ج ...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن مرة. مری معاویه او را امیر حجاز کرد و مردم او را رد کردند. (العقد الفرید ج 4 ص 89 و 90 از گفته ٔ ابن عباس ). ابن اثر گ...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن مسلمةبن مالک بن وهب بن ثعلبةبن وائلةبن عمروبن شیبان بن محارب بن فهربن مالک . مکنی به ابوعبدالرحمان فهری قرشی ...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن مطهربن رباب بن اشتربن جحوان بن فقعس کندی فقعسی . پیغمبر را درک کرد و آنقدر بزیست تا با حسین بن علی (ع ) کشته شد. ...