اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حبیب

نویسه گردانی: ḤBYB
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن مرة. مری معاویه او را امیر حجاز کرد و مردم او را رد کردند. (العقد الفرید ج 4 ص 89 و 90 از گفته ٔ ابن عباس ). ابن اثر گوید: و در این سال (132 هَ . ق .) حبیب بن مرة مری که از قواد مروان أموی بود بثنیة با أهل و حوران در ارض بلقاء خروج کرد و تبییض کرد ۞ و بنی قیس و همسایگانشان با وی بیعت کردند. پس عبداﷲبن علی به جنگ او آمد و چند بار حرب میان ایشان روی داد و در این اثنا ابوالورد نیز در قنسرین خروج کرد و تبییض کرد، و در این وقت سفاح در حیرة بود. پس عبداﷲ ناچار با حبیب صلح کرد. (از الکامل ابن اثیر ج 5 ص 206).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
حبیب غامدی . [ ح َ ب ِ م ِ ] (اِخ ) رجوع به حبیب بن مخنف بن سلیم شود.
حبیب فقعسی . [ ح َ ب ِ ف َ ع َ ] (اِخ ) رجوع به حبیب بن مطهربن رباب شود.
حبیب خثعمی . [ ح َ ب ِ خ َ ع َ ] (اِخ ) رجوع به حبیب احول خثعمی شود.
حبیب خرططی . [ ح َ ب ِ خ َ طَ ] (اِخ ) مروزی . رجوع به حبیب بن ابی حبیب شود.
حبیب خزاعی . [ ح َ ب ِخ ُ ] (اِخ ) شیخ طوسی در کتاب استبصار در باب حکم مسئله ٔ رؤیت ماه رمضان پیش از ظهر روز آخر شعبان روایت یونس بن عبد...
حبیب جماعی . [ ح َ ب ِ ج َ ](اِخ ) نام او در کتاب شیخ مفید، محمدبن نعمان (متوفی 413 هَ . ق .) که رد بر صدوق نوشته ، آمده است . و برخی گفته ...
حبیب حباشه .[ ح َ ب ِ ح َ ش َ ] (اِخ ) رجوع به حبیب بن حباشه شود.
حبیب تجیبی . [ ح َ ب ِ ت َ ] (اِخ ) رجوع به حبیب بن شهید شود.
حبیب الفهری . [ ح َ بُل ْ ف ِ ] (اِخ ) رجوع به حبیب بن مسلمة شود.
حبیب العدوی . [ ح َ بُل ْ ع َ ] (اِخ ) ابن عبد ربه داستانی از وی از موسی اسواری آورده است . (العقد الفرید ج 3 ص 116). و نیز ابن قتیبة روایتی ا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.