اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حبیب

نویسه گردانی: ḤBYB
حبیب .[ ح ُ ب َ ] (اِخ ) ابن نعمان اسدی . از انس بن مالک و خریم ، یا ایمن بن خریم روایت دارد عبدالغنی بن سعید گوید: مناکیری داشته است . ذهبی در میزان الاعتدال در ترجمه ٔ زیادبن ابی رقاد هر دو را ذکر کرده و سپس در المشتبه میان این دو تفکیک کرده گوید: حبیب بن نعمان با تخفیف از انس روایت کند و مناکیر دارد. و حبیب بن نعمان اسدی از خریم بن فاتک روایت کند. ولی در این تفکیک نظر است . رجوع به لسان المیزان ج 2 ص 174 و 175 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) تمیمی حنکلی . صحابیست . رجوع به حبیب بن حبیب بن مروان شود.
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) علی بن محمد. صاحب قاموس الاعلام ترکی صاحب الزنج را در ذیل این عنوان بطور اختصار یاد نموده است و مدرک او دانسته نیس...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) فارسی . مکنی به ابی محمد. رجوع به حبیب عجمی شود.
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) مظفرشاه . رجوع به مظفرشاه ثالث حبیب ... شود.
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) مولای انصار. رجوع به حبیب بن سعد شود.
حبیب . [ ح َ ب ِ ] (اِخ ) نجار. در قصص الانبیاء آمده است . قصه ٔ کشتن یحیی : قال اﷲتعالی : واضرب لهم مثلا اصحاب القریة. (قرآن 36 / 13). گویند آ...
حبیب . [ح َ ] (اِخ ) واسطی . رجوع به حبیب بن نصربن زید شود.
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) هلالی . رجوع به حبیب بن هوزة شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
حبیب ا. [ ح َ بُل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) دوست خدا. || (اِخ ) یکی از القاب رسول اکرم صلوات اﷲ علیه است . رجوع به حبیب شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.