حبیب
نویسه گردانی:
ḤBYB
حبیب .[ ح ُ ب َ ] (اِخ ) ابن نعمان اعرابی . صاحب قاموس گوید: کزبیر فرزند نعمان . تابعی بود و او غیر از ابن النعمان اسدی است . نجاشی نیز او را معرفی کرده گوید: وی از بنی اسد و اهل بادیه بود او را کتابی هست . و سپس نجاشی سند خود را تا آن کتاب نوشته گوید: وی در دیاربنی عقیل در فاصله ٔ یک روز و نیم راه تا حران مسکن داشت و به سال 122 هَ . ق . از جعفربن محمد صادق (ع ) روایت کرده . رجوع به تنقیح المقال 1 ص 253 و 254 شود.
واژه های همانند
۳۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۱ ثانیه
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حبیب باهلی . وی از طرف قتیبةبن مسلم بر طالقان حکومت میکرد و مردم طالقانش به سال 91 هَ . ق . بکشتند. (رو...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عبدالملک بن عمربن الولیدبن عبدالملک بن مروان . امیری اموی در اندلس به روزگار عبدالرحمان داخل و از نزدیکان وی می...
حبیب . [ح َ ] (اِخ ) ابن عبید. از تابعین است . و از مقدام معدیکرب روایت دارد. (عیون الاخبار ج 2 ص 261 و ج 3 ص 9).
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عتبة جشمی . رجوع به حبیب جشمی شود.
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عَدی از بنی عمروبن عوف و محدث است . (تاریخ گزیده ص 223).
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن علاء سجستانی . رجوع به حبیب سجستانی شود.
حبیب . [ ح ُ ب َ ] (اِخ ) ابن علی . محدث است .
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عمرو. نسبی برای او یافت نشد. عبدان از طریق علأبن عبدالجبار از حمادبن سلمة از ابوجعفر خطمی از حبیب بن عمرو روایت ...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عمروبن عمیربن عوف بن غِیَره بن عوف بن ثقیف ثقفی . ابن جریر از طریق عکرمة آرد: آیة [ یا ایها الذین آمنوااتقواﷲ و ذروا...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عمروبن محصن بن عمروبن عتیک بن عمروبن مبذول انصاری مازنی . ابن عبدالبر و ابوموسی او را از صحابه شمرده اند. وی در ...