اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حبیب

نویسه گردانی: ḤBYB
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابومحمد. از زهاد قرن اول هجرت است و جاحظ او را در عداد زهاد و نساک اهل بیان برشمرده گوید: وقتی حجاج بن یوسف ثقفی مالی تقسیم کرد و مبلغی از آن به مالک بن دینار داد و مالک خواست مقداری از آن را به حبیب ببخشد. حبیب گفت : حجاج را امروز بیشتر دوست داری یا درگذشته ؟ مالک جواب داد: امروز. حبیب گفت : در چیزی که موجب دوستی حجاج شود خیر نیست . رجوع به البیان و التبیین ج 1 ص 282 و 302 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حبیب باهلی . وی از طرف قتیبةبن مسلم بر طالقان حکومت میکرد و مردم طالقانش به سال 91 هَ . ق . بکشتند. (رو...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عبدالملک بن عمربن الولیدبن عبدالملک بن مروان . امیری اموی در اندلس به روزگار عبدالرحمان داخل و از نزدیکان وی می...
حبیب . [ح َ ] (اِخ ) ابن عبید. از تابعین است . و از مقدام معدیکرب روایت دارد. (عیون الاخبار ج 2 ص 261 و ج 3 ص 9).
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عتبة جشمی . رجوع به حبیب جشمی شود.
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عَدی از بنی عمروبن عوف و محدث است . (تاریخ گزیده ص 223).
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن علاء سجستانی . رجوع به حبیب سجستانی شود.
حبیب . [ ح ُ ب َ ] (اِخ ) ابن علی . محدث است .
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عمرو. نسبی برای او یافت نشد. عبدان از طریق علأبن عبدالجبار از حمادبن سلمة از ابوجعفر خطمی از حبیب بن عمرو روایت ...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عمروبن عمیربن عوف بن غِیَره بن عوف بن ثقیف ثقفی . ابن جریر از طریق عکرمة آرد: آیة [ یا ایها الذین آمنوااتقواﷲ و ذروا...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عمروبن محصن بن عمروبن عتیک بن عمروبن مبذول انصاری مازنی . ابن عبدالبر و ابوموسی او را از صحابه شمرده اند. وی در ...
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۳۴ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.