اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حبیب

نویسه گردانی: ḤBYB
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) فارسی . مکنی به ابی محمد. رجوع به حبیب عجمی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن ضحاک جهنی ، و برخی جمحی آورده اند. ابونعیم از طریق عبدالعزیز عمی از مسلمةبن خالد از حبیب بن ضحاک از رسول اﷲ روایتی ...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عاصم محاربی . زبیربن بکار روایت کند که : چون عام الرمادة پیش آمد و باران و سیل زیاد شد عمر بر روی اسبی تازی از شه...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن اردک ۞ از عطا روایت کند. ابن عبدالرحمان نسائی در کتاب «الجرح و التعدیل » گوید: حبیب بن عبدالرحمان ب...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن حبیب بن ابی عبیدةبن عقبةبن نافع الفهری . صاحب آفریقیه و یکی از امیران شجاع پدرش عبدالرحمان بر آفریق...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عبد شمس بن عبدمناف بن قصی بن کلاب بن مرةبن کعب . جد عبدالرحمان بن سمرةبن حبیب است که حاکم سیستان به زمان ابن ...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عبد شمس بن مغیرةبن عبداﷲبن عمربن مخزوم برادرولیدبن عبد شمس است ، وثیمة در کتاب ردة گوید: وی درروز یمامه (یوم الرد...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ. شیخ طوسی او را در عداد اصحاب علی (ع ) شمرده ، ظاهر سخن امامی بودن او را میرساند. لیکن مجهول الحال است . رجوع...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن زبیر. آنگاه که عبداﷲبن زبیر در مکه محصور حجاج بود، حبیب و برادر او حمزة از پدر روی تافته به امان حجاج د...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ انصاری . وثیمة در کتاب الردة گوید: وی رسول ابوبکر بود که نزد مسیلمه ٔ کذاب و بنی حنیفه شد تا ایشان را به اسلا...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بجلی . از یاران پیغمبر که به سال شصت وچهار درگذشت . (مجمل التواریخ و القصص ص 299).
« قبلی ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۳۴ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.