حجر
نویسه گردانی:
ḤJR
حجر. [ ح ِ ] (اِخ ) یاقوت گوید: عرام بن الاصبغ هنگام ذکر نواحی مدینه پس از ذکر «رحیضه »گوید: و نزدیک آن قریه ای است که آنرا حجر گویند، و در آن چشمه ها و چاهها از بنی سلیم است ، و نزدیکی آن تپه ای است که آنرا قنة الحجر نامند. (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۱۷۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
حجر ذی رعین . [ ح َ رِ رُ ع َ ] (اِخ ) پدر قبیله ای است . از آن قبیله است عباس تابعی ابن خلید و عقیل بن باقل و قیس بن ابی یزید و هشام بن حم...
حجر غاغاطیس . [ ح َ ج َ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ ابن البیطار گوید: قال ابن حسان ، ینسب الی واد بالشام کان یقال له فی القدیم غاغاوی...
حجر اناخاطس . [ ح َ ج َ رِ اَ طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگی است که چون آنرا به آب بسایند مانند خون از آن بیرون آید و چون با شیر زنان ...
حجر اسماعیل . [ ح ِ رِ اِ ] (اِخ ) گرداگرد کعبه اندرون حطیم از سوی شمال . مصطبه ای را گویند که دیواری بر آن محیط است و پس از دوره ٔ قریش زی...
حجر اناغاطس . [ ح َ ج َ رِ طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حجراناخاطس شود.
حجر بغض الخل . [ ح َ ج َ رُ ب ُ ضِل ْ خ َ ل ل ] (ع اِ مرکب ) سنگی است که دشمن سرکه است و چندانکه او را در سرکه افکنند بیرون افتد و بجهت عجا...
حجر بنی سلیم . [ ح َ رِ ب َ س َ ] (اِخ ) قریه ای است طائفه ٔ بنی سلیم را. (معجم البلدان ).
حجر قبر موسی . [ ح َ ج َ رِ ق َ رِ سا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زغال سنگ . دمشقی گوید: و من الحجارة الدهنیة النباتیة حجارة قبر موسی (ع ) شرقی بی...
حجر لحاغیطوس . [ ح َ ج َ رِ ل َ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) این صورت در برهان و آنندراج آمده است ، و آن مصحف غاغاطیس میباشد. رجوع به حجر غاغا...
حجر اناغلیطس . [ ح َ ج َ رِ طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حجراناخاطس شود.