گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حداکثر نویسه گردانی: ḤDʼKṮR حداکثر. [ ح َدْ دِ اَ ث َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ، ق مرکب ) دست بالا، دست پر ۞ . بیشینه مقدار (اصطلاح جدید کتب پزشکی ). رجوع به کارآموزی داروسازی دکتر جنیدی ص 244 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه واژه معنی حداکثر این واژه تازى (اربى) ست و برابرهاى پارسى آن چنینند: دستِ بیش Daste bish ، بیشینه Bishineh ، مَهیست Mahist (پهلوى: بزرگ-بیش ترین ، حداکثر) ، مَسِست Mas... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود