اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حذار

نویسه گردانی: ḤḎʼR
حذار. [ ح َ ] (ع اِ) ج ِ حِذْریة.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
پنجاه هزار. [ پ َ هََ / هَِ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) پنجاه بار هزار. خمسون الف .
پنجاه هزار. [ پ َهََ ] (اِخ ) نام دهستانی (روستا) در مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 69 و 125 و 131 و 160 و 165) و آن واقع است...
قصر سه هزار. [ ق َ رِ س ِ هََ ] (اِخ ) نام قصری است در حدود تنکابن . در سالنامه های قدیمی سه هزار و سی هزار نوشته شده است . قصر سی هزار در سال ...
قصر سی هزار. [ ق َ رِهََ ] (اِخ ) قصر سه هزار. رجوع به قصر سه هزار شود.
چهارده هزار. [ چ َ / چ ِ دَه ْ هََ / هَِ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) اربععشر الفاً.عددی که از هزار برابر کردن عدد چهارده پیدا شود.
چهارصد هزار.[ چ َ / چ ِ ص َ هََ / هَِ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) (مرکب از عدد چهار + صد + هزار). اربعمائةِ الف .عددی که از هزار برابر کردن ...
هزار و یک شب
هزار و یک شب مجموعه‌ای از داستان‌های افسانه‌ای قدیمی هندی ، ایرانی و عربی است که به زبان‌های متعددی منتشر شده‌است. شروع داستان به نقل از پادشاهی اس...
پانزده هزار. [ دَه ْ هََ / هَِ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) خمسة عشر الفاً. پانزده بار هزار.
صد هزار بیذق . [ ص َ هَِ ب َی ْ / ب ِی ْ ذَ ] (اِ مرکب ) ستارگان : شاهی و کمال تست مطلق دارنده ٔ صدهزار بیذق .خاقانی .
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۵ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.