اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حرام بودن

نویسه گردانی: ḤRʼM BWDN
حرام بودن . [ ح َ دَ ] (مص مرکب ) ممنوع بودن . محظور بودن . محرم بودن . منهی عنه بودن :
راست خواهی نظر حرام بود
برچنین روی و باز بر دگری .

سعدی .


بر آنکس بود زندگانی حرام
که او را نماند پس از مرگ نام .

امیرخسرو.


- حرامش باد ؛ بر او گوارا مباد (نفرین است ) :
اگر نظر به دو عالم کند حرامش باد
که از صفای درون با یکی نظر دارد.

سعدی .


نظر بروی تو انداختن حرامش باد
که جز تو در همه عالم کسی دگر دارد.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.