اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حرز امان

نویسه گردانی: ḤRZ ʼMAN
حرز امان . [ ح ِ زِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تعویذی که برای مقابلت با دشمن بر خویش می بستند :
خصم ار بزرجمهری یا مزدکی کند
تأیید میر باد که حرز امان ماست .

خاقانی .


ای اعتقاد نه زن و ده یار مصطفات
از نوزده زبانیه حرز امان شده .

خاقانی .


ملک را حرز امان از رای اوست
روح بر حرز امان خواهم فشاند.

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.