گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حرز روح نویسه گردانی: ḤRZ RWḤ حرز روح . [ ح ِ زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرز جان . حافظ عقل از خطر و صدمه ٔ ارواح پلید : نکته ٔ دوشیزه ٔ من حرز روح است از صفت خاطر آبستن من نور عقل است ازصفا.خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود