حرص نمودن
نویسه گردانی:
ḤRṢ NMWDN
حرص نمودن . [ ح ِ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) حریصی نمودن . حرص زدن : چندان حرص نمود که مر او را ارسلان خان فروگرفت و چنان برادرزاده ٔ محتشم را بکشت . (تاریخ بیهقی ص 197).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.