اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حرف

نویسه گردانی: ḤRF
حرف . [ ح ُ ] (اِخ ) مرتفعه ٔ سیاه است که نصر گوید گمان می کنم در منازل بنی سلیم واقع باشد. (معجم البلدان ). و بعضی به این معنی با فتح حاء گفته اند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
حرف زائد. [ ح َ ف ِ ءِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرفی است که در برخی صیغه های یک ریشه باشد و در برخی حذف شود. اما نه چنانست که هرگاه حرف...
حرف ذلاق . [ ح َ ف ِ ذَل ْ لا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در برابر حرف مصمت . رجوع به حروف ذلاقه و ذلقیه شود.
حرف دانی . [ ح َ ف ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اهل جفر هفت حرف از حروف ظلمانی را بدین لقب خوانند. رجوع به حرف نورانی شود.
حرف دخیل . [ ح َ ف ِ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از حروف قافیه است . شمس قیس گوید: هرحرف متحرک که میان تأسیس و رَوی ّ افتد آنرا دخیل...
حرف صفیر. [ ح َ ف ِ ص َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حروف صفیره شود.
حرف شهوت . [ ح َ ف ِ ش َهَْ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرف میل . رجوع به حرف میل شود.
حرف صامت . [ ح َ ف ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرفی است که تنها در موقع آغاز تلفظ صوت و یا نهایت تلفظ صوت موجود گردد. پس عارض بر صوت نبا...
حرف شدید. [ ح َ ف ِ ش َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرفی که هنگام سکون صدای آن قطع شود: ء. ج . د. ط. ب . ت . ک . هَ . ق . در مقابل حروف رخوة: ...
حرف خاتم . [ ح َ ف ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به حروف خواتیم شود.
حرف خروج . [ ح َ ف ِ خ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شمس قیس گوید: آن است که حرف وصل بدو پیوندد، وآنرا از بهر آن خروج خوانند که شاعر از حرف...
« قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۲۲ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.