گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حرف راندن نویسه گردانی: ḤRF RʼNDN حرف راندن . [ح َ دَ ] (مص مرکب ) سخن راندن . حرف زدن : وز هر طرفی که حرف راندی نقش همه در دو حرف ماندی . نظامی .و آنگهانی آن امیران را بخواندیک به یک تنها بهر یک حرف راند. مولوی .هم ز آتش زاده بودند آن خسان حرف میراندند از نار و دخان .مولوی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود