گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حرف زدن نویسه گردانی: ḤRF ZDN حرف زدن . [ ح َ زَ دَ ] (مص مرکب ) سخن گفتن . تکلم (در تداول عامه ). گفتن . گفت وگو کردن . تکلم کردن : چگونه چشم تو در خواب حرف میگویدز شوق حرف زنم با تو آنچنان در خواب .صائب . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه واژه معنی حرف سبک زدن حرف سبک زدن . [ح َ ف ِ س َ ب ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) بر زبان راندن سخنی که شخصیت گوینده را پائین تر از آنچه هست نشان دهد. حرف مفت زدن حرف مفت زدن . [ ح َف ِ م ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) سخن گزاف و بیهوده گفتن . حرف گنده زدن حرف گنده زدن . [ ح َ ف ِ گ ُ دَ / دِ زَ دَ ] (مص مرکب ) سخن بزرگتر از دهان زدن . بر زبان راندن سخنی که شخصیت گوینده را بزرگتر از واقع نشان ... دیمی حرف زدن دیمی حرف زدن . [ دَ / دِ ح َ زَدَ ] (مص مرکب ) حرف مفت و بیخود و بی معنی زدن . حرف زدن بدون تعقل و تفکر و بی آنکه عواقب حرف خود را در نظر... حرف در قفا زدن حرف در قفا زدن . [ ح َ دَ ق َ زَ دَ] (مص مرکب ) غیبت کردن . (مجموعه ٔ مترادفات ص 258). بسر زلف حرف زدن بسر زلف حرف زدن . [ ب ِ س َ رِزُ ح َ زَ دَ ] (مص مرکب ) بسر زلف سخن کردن . کنایه از به استغنا و بی پروایی سخن گفتن . (آنندراج ). استغنای در ... نستعلیق حرف زدن نستعلیق حرف زدن . [ ن َ ت َ ح َ زَ دَ ] (مص مرکب ) الفاظ فصیح و بلیغ به تکلف گفتن و الفاظ به مخرج ادا کردن . (از غیاث اللغات ). با لفظ قلم ... خارج از موضوع حرف زدن خارج از موضوع حرف زدن . [ رِ اَ م َ ح َ زَ دَ ] (مص مرکب ) در ضمن محاوره مطالبی گفتن که بموضوع بحث ارتباطی ندارد. پرت صحبت کردن . حرفهای... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود