گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حرف گیری نویسه گردانی: ḤRF GYRY حرف گیری . [ ح َ ] (حامص مرکب ) عیب گیری . (شرفنامه ٔ منیری ). نقد. نکته گیری . خرده گیری در سخن و جز آن : گر انگشت من حرف گیری کندندانم کسی کو دبیری کند. نظامی .یکی پندگیرد، یکی ناپسندنپردازد از حرفگیری به پند.(بوستان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود