اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حرم

نویسه گردانی: ḤRM
حرم . [ ح ُ ] (ع مص ) ناروا شدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). حرمت . حرام گردیدن بر.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
هرم . [ هََ ] (اِخ ) نام ابوزرعةبن عمروبن جریر است . (یادداشت به خط مؤلف ).
هرم . [ هََ ] (اِخ )نام ابوخالد الوالبی است . (یادداشت به خط مؤلف ).
هرم . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هرم و کاریان بخش جویم شهرستان لار واقع در 48 هزارگزی جنوب باختری جویم و دامنه ٔ شمالی کوه یاسین ....
هرم . [ هُ ] گرمی ،گرمی آتش ، گرمی آفتاب
آسیای صغیر. نک هروم. از ساینو ایرانیکا بر گردان مهرداد وحدتی.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
هرم کردن . [ هَِ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هیرم کردن زمین : تسطیح آن برای اینکه آب رو شود یعنی قسمتهای مختلف آن آبیاری تواند شد. (یادداشت ب...
هرم و کاریان . [ هََ م ُ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای چهارگانه ٔ بخش جویم شهرستان لار که حدود و مشخصات آن به قرار زیر است : از شمال دهستان...
هرم سلسله مراتب نیازهای مزلو یا به طور خلاصه هرم مزلو، نظریه آبراهام مزلو نظریه‌ پرداز کلاسیک مدیریت، در مورد نیازهای اساسی انسان است. این نظریه در می...
رک. ا. (به انگلیسی: Spire; Rhenish helm spire) هر سازهٔ باریک و نوک تیزی که بر فراز ساختمان ساخته شود؛ معمولاً هرم باریک هشت‌ وجهی که روی برجی چهار...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۳۹۷/۱۲/۲۷
0
0

(اجاق آتش) हर्म्य n. harmya fiery pit بنابراین احتمال دارد واژۀ حَرَم عربی در زیارتگاهها جایگزین هَرم هندوایرانی (اجاق آتش) شده است. در برخی روستاهای آذربایجان هنوز زیارتگاهها را اجاق گویند.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.