حرم
نویسه گردانی:
ḤRM
حرم . [ ح ُ رُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حَرام . (ترجمان عادل بن علی ).
- اَشْهُرِ حرم ؛ چهار ماه رجب وذوالقعده و ذوالحجة و محرم که جنگ در آن چهار ماه حرام بوده است . مقابل اَشْهُرِ حل ّ.
|| احرام گرفتگان . || (اِ) آزرمها. (مهذب الاسماء). || ج ِ حریم .
واژه های همانند
۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
حرم /haram/ معنی ۱. گرداگرد مزار امامان یا اماکن مقدس. ۲. قسمتی از خانۀ اعیان که تحت حمایت مرد بوده است و اهل و عیال وی در آن اقامت داشتند؛ اندرونی؛ ...
حرم ا. [ ح َ رَمُل ْ لاه ] (اِخ ) مکه . کعبه . رجوع به ام القری شود.
حرم واژه ای عربی است که واژه ی پارسی سرا به آن افزوده شده است: همتای پارسی این است: ایشکده iŝkade (سغدی: iŝkate)***فانکو آدینات 09163657861
صید حرم . [ ص َ / ص ِ دِ ح َ رَ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) وحشی که در سرزمین حرم باشد کشتن و شکار کردن آن حرام است و اطلاق حرم بر زمین حوال...
حرم آباد. [ ح َ رَ ] (اِ مرکب ) آنجا که امنیت و آسایش برقرار است . و کنایت از خانه ٔ کعبه است : خرم دلی که در حرم آباد امن عیش حق را به خو...
حرم آباد. [ ح َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سامن شهرستان ملایر، در پنج هزارگزی باختر شهر ملایر در کنار راه جنوبی ملایر به بروجرد. جلگه و م...
حرم نشین. {حَ رَ نِ}. (ا. ص. مر.). پردگی. عزلت نشین . عابد. زاهد. مجازاً، خلوت نشین. خلوتی، کنایه از گوشه نشین و مجرد. مستوره. مخدره. محرم اسرار. ولی ...
اشهر حرم . [ اَ هَُ رِ ح ُ رُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اشهر حرام و شرایعالاسلام ص 52 شود.
بیت حرم .[ ب َ / ب ِ ت ِ ح َ رَ ] (اِخ ) بیت الحرام : تات ز هستی هنوز یاد بود کفر و دین بتکده را شرط نیست بیت حرم همنشین . خاقانی .چند رصدگاه ...