اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حرمت شکستن

نویسه گردانی: ḤRMT ŠKSTN
حرمت شکستن . [ ح ُ م َ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) حرمت بردن . بی احترامی کردن :
لیکن چو حرمت تو نداردتو از گزاف
مشکن ز بهر حرمت اسلام حرمتش .

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.