اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حساب

نویسه گردانی: ḤSAB
حساب . [ ح َس ْ سا ] (ع ص ، اِ)شمارگر. (مهذب الاسماء). محاسب . شمارگر. (سمعانی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
حساب نهایت خرد. [ ح ِ ب ِ ن َ خ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) ۞ حساب ریز. ارقام بی نهایت ریز. حساب بی نهایت کوچک . رجوع به حساب شود.
حساب دورو وصایا. [ ح ِ ب ِ دَ رُ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بخشی از علم حساب در نزد مسلمانان بوده که از جبر و مقابلت سرچشمه گرفته است ، ...
حساب پاک گردیدن . [ ح ِ گ َ دَ ] (مص مرکب ) روشن شدن حساب . رجوع به ترکیبات حساب شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
حساب از خود داشتن . [ ح ِ اَ خُد ت َ ] (مص مرکب ) به خود مغرور بودن . (مجموعه مترادفات ص 256) : خاکساری پیش مغروران ندارد اعتبارگر حسابی داری...
حساب درم و دینار. [ ح ِ ب ِ دِ رَ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بیرونی در پاسخ به اینکه حساب درم و دینار چیست ؟ آرد: این حسابی است از جبر...
حصاب . [ ح ِ ] (ع مص ) محاصبه . رمی حصب .
حصاب . [ ح َ ] (اِخ ) موضعی است به منی که از آنجا رمی جمره کنند. و آن را بنام محصب نیز نامند. یوم الحصاب ؛ روزی است که در شعر بدان اشارت...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.