گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حساب برکشیدن نویسه گردانی: ḤSAB BRKŠYDN حساب برکشیدن . [ ح ِ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دور کردن حساب . (ارمغان آصفی ) : بر سواد عمر چون زد سوی کافوری بیاض یک قلم باید حساب آرزوها برکشید. مخلص کاشی (از ارمغان آصفی ).|| پرس و جو کردن . به کار کسی رسیدگی کردن . از کسی توضیح اعمال خواستن . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود