اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حساب دادن

نویسه گردانی: ḤSAB DʼDN
حساب دادن . [ ح ِ دَ ] (مص مرکب ) پس دادن حساب . حساب پس دادن . حساب کردن :
اگرچه دورم از آن بزم میتوانم داد
حساب خنده ٔ گل با شمار گریه ٔ شمع.

صائب اصفهانی (از آنندراج ) (ارمغان آصفی ).


هر نقد دل که میبرد آن دست خوش نگار
آخر به ما حساب به انگشت میدهد.

تأثیر اصفهانی (از ارمغان آصفی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
حساب پس دادن . [ ح ِ پ َ دَ ] (مص مرکب ) روشن کردن حسابدار وضع معاملات را برای مسئول خود. || توضیح دادن و دلیل آوردن برای اعمال . روز ق...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.