اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسابی

نویسه گردانی: ḤSABY
حسابی . [ ح ِ ] (ص نسبی ) منسوب به حساب . فرد کامل . هر چیز که قدر و شانی داشته باشد. (آنندراج ): آدم حسابی . زن حسابی . نجار حسابی . طبیب حسابی :
حسن تو حسابی شده مه در چه حسابست
خورشید ز رشک تو چنین در تب و تابست .

ظهوری (از آنندراج ).


- حرف حسابی ؛ گفتاری معقول . سخنی منطقی . مدلل ۞ . درست . مقابل ناحسابی : حرف حسابی جواب ندارد.
- مرد حسابی ؛ مرد کامل . مرد معقول . مرد تمام .
|| مربوط به محاسبات : هرگونه بازیافت و دقت حسابی که داشته باشد مشارالیه به عمل می آورد. (تذکرةالملوک ص 45). در آخر سال اسناد حسابی در دست داشته . (تذکرةالملوک ص 45). دو روز دیگر از روزهای هفته در خانه ٔ خود به دعواهای حسابی عرفی میرسد. (تذکرةالملولک ص 13).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
بی حسابی . [ ح ِ ] (حامص مرکب ) نادرستی .ناراستی . || ظلم و جور کردن : بی حسابی مکن بهانه مجوی که حسابت کنند موی به موی .اوحدی .
خوش حسابی .[ خوَش ْ / خُش ْ ح ِ ] (حامص مرکب ) خوش معاملگی . مقابل بدحسابی . || خوش پرداختی . مقابل بدبدهی .
محمود حسابی (زاده ۳ اسفند ۱۲۸۱ در تهران – درگذشت ۱۲ شهریور ۱۳۷۱ در ژنو) با نام اصلی محمود خان میرزا حسابی از مهندسین و دانشمندان ایرانی بود، دکتر حساب...
در ریاضیات تصاعد حسابی به دنباله‌ای از اعداد گفته می‌شود که اختلاف هر دو جمله متوالی آن مقداری ثابت، مثلا باشد. به عدد ثابت قدر نسبت تصاعد گفته می‌ش...
حسابی تفرشی . [ ح ِ ی ِ ت َ رِ ] (اِخ )میرمحمدحسین خان عمیدالملک پسر مرحوم میرزا علی اصغرخان نصرةالملک که خانواده ٔ ایشان همه از سادات محترم...
حسابی نطنزی . [ ح ِ ی ِ ن َ طَ ] (اِخ ) یکی از شعرای فارسی زبان و از اهالی اصفهان بوده ، به اکثر علوم و موسیقی آشنائی داشته از اشعار او است...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.