اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسام الدین

نویسه گردانی: ḤSAM ʼLDYN
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) خلیل بن بدرالدین خورشیدنام حکمران پنجم از سلاله ٔ اتابکان لر کوچک و نواده ٔ شجاع الدین خورشید مؤسس سلاله ٔ نامبرده میباشد که پس از عزالدین عموزاده ٔ پدر خویش به تخت حکمفرمائی جلوس کرد و پس از اندکی در تاریخ 640 هَ . ق . وفات یافت . (از تاریخ گزیده ص 540، 549، 551، 552، 553، 554 و 555) (قاموس الاعلام ترکی ) (معجم الانساب زامباور ص 354).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۱ ثانیه
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) خواهرزاده ٔ پهلوان اسد. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 308 شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) از امراء کارکیا سلطان محمدبوده است . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 354 شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) (سید...) خواهرزاده ٔ سید خواجه یکی از امرای پرک پادشاه که پس از هزیمت پرک پادشاه به تیمور پیوست . (حبی...
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) (شیخ ...) او راست : اسرارالعارفین و سیرالطالبین . این نام و این تألیف به نحو اطلاق در کشف الظنون آمده ا...
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) ابن ارتق . رجوع به حسام الدین تیمور تاش شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْدی ] (اِخ ) ابن حسین درگزینی . معروف به سحابی . او راست : تدبیرالاکسیر. و آن ترجمه ٔ کیمیای سعادت غزالی بترکی است . و...
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) ابن خلیل . رجوع به حسام برسوی شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) ابوالمحاسن رهاوی . او راست : «البحار الزاخرةفی المذاهب الاربعة» و نظم «دررالبحار» فی الفروع .
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) ابوالهیجاء شمین . رجوع به ابوالهیجاء... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) بدلیسی . او راست : الکنزالخفی فی بیان مقامات الصوفی .
« قبلی صفحه ۱ از ۸ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
Ali
۱۳۹۸/۰۶/۰۱
0
0

🔵 #جنگرویی؛ (jangroi ) ✔به نوشته نویسندگان بزرگی همچون ولادیمیرمینورسکی خاور شناس، رابینیو، پیراوبرلینگ و ... جنگروی از قبایل مهم و اصیل ایرانی و بنیانگذار اتابکان خورشیدی لرستان بودند، این نویسندگان تاکید دارند که دریکوندها نیز متعلق به قبیله جنگروی (jangrui) میباشند. رابینو (ص ۲۳) اتابکان لرستان همواره از حمایت همه جانبه دیرک وندها برخوردار بودند، این حاکمان که بعضی افراد به اشتباه یا به دلخواه خود آنان را میر و عرب می نامند، از کردهای آسیایی و از اقوام اصیل ایرانی بودند که در فاصله سالهای ۵۸۰ تا ۱۰۰۶(ه ق) بر قسمتهای مهم ناحیه لرستان حکومت میکردند، عاقبت پس از قرنها حکومت شرافتمندانه، در سال ۱۰۰۶(ه ق) آخرین حاکم لر (شاهوردیخان) بدلیل تمرد و عصیان و اعلام استقلال از حکومت صفوی توسطه شاه عباس اول کشته شد و سلسله اتابکان لر کوچک منقرض گردید. پس از آن (سلورزیها) نوادگان دختری اتابکان که اینان نیز از قبیله جنگروی بودند توسطه شاه عباس به عنوان والیان (امرای) لرستان منسوب و تا سال ۱۳۰۸ بر این سرزمین حکومت کردند.

Ali
۱۳۹۸/۰۶/۰۱
0
0

تاریخ لرهای شمالی بعد از اتابکان خورشیدی: اعلام استقلال و تمرد و عصیان (شاهوردیخان) از حکومت صفوی، باعث گردید تا شاه عباس او را از میان برداشته و حکومت لرستان « یعنی استان لرستان و ایلام »را با تیره گمنام « فِیلی» از طایفه سلویزی تفویض کند. حاکمیت این والیان تا اغاز پادشاهی رضاخان پهلوی بر لرستان ماندگار شد. موسس والیان لرستان (حسین خان) از طایفه سلویزی بود، بر اساس معتبرترین مدارک و ماخذ مانند زبده التواریخ و تاریخ گزیده که اگاهی هایی در مورد اقوام لر به دست میدهند طایفه سلویزی از شعب قبیله جنگروی که اتابکان لر کوچک نیز از ان برخاسته بودند محسوب میشوند، ادعای اینان مبنی بر وابستگی به خاندان عصمت و طهارت چیزی جز استفاده از احساسات مذهبی و عواطف دینی توده های مردم «همانند شگرد صفویان» در انتساب خود به خاندان پیامبر نبوده است. با روی کار امدن سلسله والیان لرستان مناطق لر شمالی به لرستان فِیلی مشهور شد چرا که والیان از فیلی ها بودند. «قبایل متعدد فیلی در نواحی کوهستانی ترکیه، سوریه و ایران سکونت دارند(شوبرل ص ۲۰) فیلی ها از عناصر لک و از شعب فرعی لُرها هستند(کرزن، جلد دوم، ص ۲۶۹-۲۷۰)


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.