اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسرت ریختن

نویسه گردانی: ḤSRT RYḴTN
حسرت ریختن . [ ح َ رَ ت َ ] (مص مرکب ) حسرت کشیدن :
زند جوش خوناب دل در جگر
ز دل حسرت چند ریزم به در.

ظهوری (از آنندراج ).


آرزویی در گره بستم دُر یکتا شدم
حسرتی از دیده بیرون ریختم دریا شدم .

بیدل (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.