اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسرت کش

نویسه گردانی: ḤSRT KŠ
حسرت کش . [ ح َ رَ ک َ ] (نف مرکب ) آرزومند. خواهنده :
کینه میورزند با حسرت کشان دوره گرد
بخشد انصافی خدا پهلونشینان ترا.

میرزا سلیمان حسابی اصفهانی .


ای سوز عشق فارغم از قید هوش ساز
حسرت کش بهار مکن در خزان مرا.

دانش (از آنندراج ).


تمنا ساخت این کار از برایم
که بر حسرت کشانم حسرتی نیست .

ظهوری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.