اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسن

نویسه گردانی: ḤSN
حسن . [ ح ُ ] (ع مص ) خوب شدن . (ترجمان عادل ). نیکو گردیدن . صاحب جمال گشتن . نیکو شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۹ ثانیه
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن ابوعلی محمدبن عبدالرزاق . قاری است . (از تاریخ بیهقی 163).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن ابوالقاسم کاشانی . متولد 1303 هَ . ق . او راست : احکام الجمعه و احکام الشریعة و جز آن . (ذریعه ج 1 ص 296 و ج 2 ص 244 ...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن ابوالقاسم کاشانی بن عبدالحکیم (1275 - 1351 هَ . ق .). او راست :جواب الکتاب الوارد من حیدرآباد. (ذریعه ج 5 ص 186).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن ابوالقاسم بغدادی حلبی واعظ. در ربیعالاول 731 هَ . ق . درگذشت . (دررالکامنة ج 2 ص 33).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن ابوالمجدبن علی آدمی حموی . از احمدبن ادریس حدیث شنید و برهان الدین حلبی از وی . (دررالکامنة ج 2 ص 33).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن ابی هریرة. رجوع به حسن بن حسین بن ابی هریره شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابراهیم . رجوع به حسن باشعیب شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابوبکر. در 760 هَ . ق . قاضی حاجیان شد و در 762 هَ . ق . درگذشت . (دررالکامنة ج 2 ص 11).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن الیاس صوفی . بدر نابلسی قطعه شعر او را که در شوال 753 هَ . ق . سروده است ، نقل کرده است . (دررالکامنة ج ...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن انوشیروان رازی حنفی . متولد در آق سرا در 631 هَ . ق . وی 20 سال قاضی ملطیه بود و به دمشق آمد، و در جنگ غ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۷۳ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.