حسن
نویسه گردانی:
ḤSN
حسن . [ ح ُ ] (ع مص ) خوب شدن . (ترجمان عادل ). نیکو گردیدن . صاحب جمال گشتن . نیکو شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۶ ثانیه
حسن خان .[ ح َ س َ ] (اِخ ) پسر صادق خان زند. وی پسر برادر کریمخان است . رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 285 شود.
حسن خان . [ ح َ س َ ] (اِخ ) حاکم کاشان بود. و ملاجعفر نراقی کتاب الحجة البالغة در 1274 هَ . ق . بنام او ساخت . (ذریعه 6 ص 258).
حسن خان . [ ح َ س َ ] (اِخ ) (مدرسه ٔ...) مدرسه ای بود در کنار صحن حسین بن علی که مقداری از آن در خیابان فلکه افتاد و خراب گشت ، و آن مدرسه...
حسن خان . [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اسفندآباد بخش قروه ٔ شهرستان سنندج در 35هزارگزی شمال باختر قروه کنار راه عمومی مالرو و خط تلف...
حسن حر.[ ح َ س َ ن ِ ح ُ ر ر ] (اِخ ) ابن حسینی عاملی . درگذشته ٔ 1298 هَ . ق . دیوان شعر دارد. (ذریعه ج 9 ص 239).
59. چینیها دو ماده خوشبوی متفاوت را به نــــــــــــــــــام an) -si hian یاnan ( مینامند ــ یکی از فرآورده های باستانی سرزمین های ایرانی است...
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: ادروکا ádrukâ (سنسکریت: ádroha)**** فانکو آدینات 09163657861
نام روستایی در بخش مرکزی شهرستان نظر آباد استان تهران
شغل عمده مردمان روستا در سنوات گذشته کشاورزی و دامداری بوده که با توجه به کاهش منابع آب وخشکسال...
شاه حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) رکن الدین بن شاه محمود معین الدین اشرف یزدی هفتمین وزیر شاه شجاع . رجوع به تاریخ عصر حافظ ج 2 صص 265 - 276 ش...
شیخ حسن . [ ش َ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان سردرود بخش اسکو از شهرستان تبریز است و 318 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).