اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسن

نویسه گردانی: ḤSN
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن آق بقابن ایلکان ، پدر شیخ اویس و ملقب به حسن بزرگ یا کبیر بود. رجوع به حسن بزرگ شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۲ ثانیه
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبداﷲ مقدسی . برادر عبداﷲبن احمد بود واز سلیمان بن حمزه حدیث کرد. (دررالکامنة ج 2 ص 11).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن زعفرانی . رجوع به حسن داماد شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن زفر اربلی حکیم . محدث بود اما دین سالم نداشت و متفلسف و صوفی بود و در 726 هَ . ق . درگذشت . داستانی از ا...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن زیدبن عیسی . رجوع به حسن استخری شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن صالح همدانی . رجوع به حسن سبیعی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) (محمد...) ابن احمدبن عبدالحسین ، پسر صاحب الجواهر. وی در نجف به سال 1235 هَ . ق . درگذشت . او راست : ارجوزه در کلام و...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالغفار. رجوع به حسن فارسی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبداﷲ. مکنی به ابوعلی حنبلی معروف به ابن البناء (396 - 471 هَ . ق .). او راست : «الخصال و الاقسام » و پنج...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبداﷲ بغدادی نحوی محدث . دارقطنی از وی روایت دارد و در 360 هَ .ق . درگذشته است . او راست : «غیث التصریف » و...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عطأبن حسن اذرعی حنفی ، قاضی دمشق بود. در حلب 624 هَ . ق . بزاد، و در رمضان 709 هَ . ق . درگذشت . در قصر ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۱۷۳ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.