اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسن

نویسه گردانی: ḤSN
حسن .[ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن آقامیر قزوینی موسوی ، نام وی محمدحسن بن محمدباقر و از اولاد صاحب ضوابط است و در کربلا به سال 1296 هَ . ق . متولد شده است . او راست : اصول الفقه . (ذریعه ج 2 ص 4 و ج 3 ص 79 و ج 4 ص 412 و 375).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۸ ثانیه
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) قاسم (افندی ). او راست : تاریخ ملوک فرنسا، که پادشاهان فرانسه را تا لوئی فیلیپ یاد کرده است ، چ بولاق بی تاریخ .
حسن حسنی . [ ح َ س َ ن ِ ح َ س َ ] (اِخ ) افندی . او راست : «تنویرالبرهان » در شرح البرهان کلنبوی (منطق ) که در سال 1295 هَ . ق . تألیف کرد و ...
حسن حسنی . [ ح َ س َ ن ِ ح َ س َ ] (اِخ ) رجوع به طویرانی شود.
بقعه امامزاده قاسم مربوط به دوره صفوی است و در شهرستان شمیرانات، در مجاورت کوهستان شمیران واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۳۵۱ با شمارهٔ ثبت ۹۰...
دیوان قائمیات از سروده های دانشمند بزرگ اسماعیلی حسن محمود کاتب از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد دیوان قائمیات [دیوان قائمیات] دیوان قائمیات که بیشترین...
حسن چپ . [ ح َ س َچ َ ] (اِ مرکب ) (کوچه ٔ...) علی چپ : خود رابه کوچه ٔ حسن چپ زدن ؛ تجاهل کردن . (اصطلاح شیرازی ).
حسن چپ .[ ح َ س َ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد در 27 هزاروپانصد گزی جنوب باختر مهاباد و 14 هزارگزی باختر شوسه ...
حسن بک . [ ح َ س َ ب َ ] (اِخ ) حسن بیک . رجوع به حسن بیک شود.
ام حسن . [ اُم ْ م ِ ح َ س َ ] (اِخ ) از دختران امام زین العابدین علیه السلام بوده است . (از تاریخ گزیده چ لندن ، ص 204).
حسن سو. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کسبایر بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد در 25هزارگزی باختر بجنورد و 7هزارگزی جنوب شوسه ٔ بجنوردبه مراوه...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.