اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسن

نویسه گردانی: ḤSN
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن اسدبن حسن نحوی . رجوع به حسن فارقی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۱ ثانیه
حسن نظام اعرج . [ ح َ س َ ن ِ ن َ ظْ ظا م ِ اَ رَ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسین خراسانی نیشابوری . رجوع به نظام اعرج شود.
حسن نظام الملک . [ ح َس َ ن ِ ن ِ مُل ْ م ُ ] (اِخ ) رجوع به نظام الملک شود.
حسن کورک زاده . [ ح َ س َ ن ِ رَ دَ / دِ ] (اِخ ) ابن معروف پزشک خاص سلطان . او راست : «خمسه ٔ دستوریه » ودر 216 هَ . ق . درگذشت . (هدیة العارفین...
چشمه ٔ حسن آباد. [ چ َ م َ ی ِ ح َ س َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «مزرعه ای است بایر، از مزارع قدیم النسق ناحیه ٔ سربیشه ٔ قاینات ». (...
حسن مشیرالدولة. [ ح َ س َ ن ِ م ُ رُدْ دَ / دُو ل َ ] (اِخ ) رجوع به مشیرالدولة شود.
دارخور حسن آباد. [ خُوَ / خ ُ رِ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان باوندپور بخش مرکزی شهرستان شاه آباد در 17هزارگزی شمال خاوری شاه آباد و 2هزارگز...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
احمد حسن الزَّیّات (۲ آوریل ۱۸۸۵ - ۱۲ مه ۱۹۶۸) نویسنده و روزنامه‌نگار مصری بود. مجلهٔ الرساله را در سال ۱۹۳۳ بنیان نهاد و نویسندگان بزرگی مانند طه حسی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
حسن وثوق الدوله . [ ح َ س َ ن ِ وُ قُدْ دَ / دُو ل َ ] (اِخ ) رجوع به وثوق شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.