اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسن

نویسه گردانی: ḤSN
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن احمد. رجوع به حسن فتال و حسن ماهانی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۷۲۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۷ ثانیه
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن احمد قرشی . رجوع به حسن سرحی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن احمدبن عبدالجبار، معروف به ابن حصینة. از درباریان آل مرداس در حلب بود (388 - 457 هَ . ق .). دیوان شعر ...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عبدالکریم بن عبدالسلام غماری مغربی (617 / 712 هَ . ق .). محدث و ساکن قاهره بود. (دررالکامنة ج 2 ص 19).
حسن . [ ح َس َ ] (اِخ ) ابن علی بن محمدبن باری کاتب (382 هَ . ق .). او راست : «حدیث ذات القلاقل ». (ذریعه ج 6 ص 376).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن محمدبن جعفر. رجوع به حسن صباح شود.
حسن . [ ح َ س َ] (اِخ ) ابن علی بن محمدبن عدنان حمدانی . محدث دمشقی ، شاگرد ابن النصیص . او راست : تخمیس لامیة العجم . و درذیحجه ٔ 734 هَ . ق . ...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن محمدبن موسی . رجوع به حسن عساکری شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن محمدبن علی طبری . رجوع به حسن طبری شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن محمدبن العماد الکاتب محمدبن محمدبن حامد اصفهانی الاصل . در ذیحجه ٔ 653 هَ . ق . متولد شده و از ابن الخرستا...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن محمدبن مسلم عوفی صالحی کتانی . مؤذن جامع مظفری . در 714 هَ . ق .متولد شد و نزد دشتی و ابراهیم شیرازی عل...
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۱۷۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.