حسن
نویسه گردانی:
ḤSN
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن احمد العاملی الحاینی . فقیه ، محدث ، شاعر معتمدبزرگوار. درگذشته ٔ 1135 هَ . ق . و صاحب مؤلفات در حدیث و تاریخ و نحو و جز آن باشد، و از آن جمله است :حضینةالاخیار. دیوان شعر او نزدیک به هفتادهزار بیت است . و از شعر او قصیده ای است که سید محمدبن علی بن ابی الحسن موسوی را بدان رثا کند و از آن قصیده است :
هوالحزن فابل الدار ما نظم الشعرا
ادیب و ما ظرف الدجی رمق الشعری
أنوح و ابکی لا افیق فتارة
اهیم بهم وجداً و اخری بهم سکرا
و انی لکا لخنساء قد طال نوحها
و قد عدمت من دون امثالها صخرا
فقل لغراب البین یفعل مایشا
فمن بعد شیخی لااخاف له عذرا
شریف له عین الکمال مریضة
علاها دخان العین فهی به عبری
و انسی من اسی الفؤاد لاجله
مدید عذاب ما وجدت له قصرا.
وی شاگرد صاحب مدارک و صاحب معالم بود و از آنها درخواست اجازت کرد و بدو اجازت دادند. (روضات ص 529 ذیل ترجمه ٔ صاحب مدارک ) (ذریعه ج 7 ص 25 و ج 2 ص 221) (امل الامل ) (هدیةالعارفین ج 1 ص 296).
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۱ ثانیه
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسین بن حسن مصری خلیلی . محدث است و در محرم 720 هَ . ق . درگذشته . (دررالکامنة ج 2 ص 35).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسین قمی اعرج . رجوع به حسن نیشابوری و نظام اعرج شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن سلیمان بن حمزه . در 710 هَ . ق . متولد شد و در 770 هَ. ق . درگذشت . محدث است . (دررالکامنة ج 2 صص 35-36).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن سماعةبن مهران کوفی . شیعی واقفی مذهب ، درگذشته ٔ 263 هَ . ق . او راست : کتاب «البشارات »، «الحیض »، «الدلائل...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن شرفشاه . رجوع به حسن استرآبادی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن صالح بن محمدبن محمد. خوش خط بود و از یونس دبوسی در قاهره علم آموخت و در 772 هَ . ق . درگذشت .او راست : معج...
حسن . [ ح َ س َ ](اِخ ) ابن محمدبن صباح . رجوع به حسن زعفرانی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمان . رجوع به حسن عکبری شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمان بن علی اربلی . متولد در 658 هَ . ق . شاگرد ابن عبدالدائم بود، و برزالی و ابن سیدالناس و ابن ر...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ دمشقی . رجوع به حسن طیبی شود.