اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسن

نویسه گردانی: ḤSN
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن فضال کوفی شیعی ، مکنی به ابومحمد. درگذشته ٔ 224 هَ . ق . او راست : «الرد علی المغالبة» و «الابتداء و المبتدا» و «البشارات » و «الرجال » و «الزیادات » و «الشواهد من القرآن » و «الصلاة» و «الملاحم » و«الناسخ و المنسوخ فی القرآن ». (هدیةالعارفین ج 1 ص 267) (رجال نجاشی و رجال مامقانی ) (ذریعه ج 3 ص 322).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۲ ثانیه
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن شرف تبریزی ساکن ماردین و محدث بود. (دررالکامنة ج 2 ص 16).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن شرفشاه استرآبادی . رجوع به حسن استرآبادی ابن رضی الدین محمد شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن الشیخ . رجوع به حسن بن حسین عربی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن صادق بن معصوم بن میرزا عیسی قائم مقام . او «جهان نمای جدید» در جغرافی را از ترکی به فارسی برای امیرکبیر در 126...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن صافی . ملک النحاة (489 - 568 هَ . ق .). مکنی به ابونزار بغدادی . رجوع به ملک النحاة شود.
حسن . [ ح َس َ ] (اِخ ) ابن صالح بن حی . رجوع به حسن زیدی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن صالح احول . او راست : کتاب الحدیث . (ذریعه ج 6 ص 132).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن صالح هروی . شاگرد شاگردان شیخ حر عاملی . درگذشته ٔ 1104 هَ . ق . بود. او راست : «حسنیة» که فهرستی فارسی برای رسائ...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن صباح . رجوع به حسن صباح و حسن بزاز شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن صدیق دمشقی . درگذشته ٔ پیرامون 1186 هَ . ق . او راست : غرائب البدائع. (هدیة العارفین ج 1 ص 299).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.