حسن
نویسه گردانی:
ḤSN
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محبوب الزراد (السراد) کوفی . امامی شیعی مکنی به ابوعلی درگذشته ٔ 224 هَ . ق . او راست : «احادیث الجن و الانس »، «اخص الاعمال »، «تعبیر الرؤیا»، «تفسیر القرآن »، «جداول الحکمة»، «طبقات الرجال »، «علل الاحادیث »، «فضائل الاعمال »، «فضائل القرآن »، «الاحتجاج »، «الارضین »، «الازاهیر»، «الاسباب »، «الاشکال »، «والافانین »، «الانبیاء»، «الاوامر»، «البزائر»، «البلدان »، «التاریخ »، «التحذیر»، «التخویف »، «الترهیب »، «الجمل »، «الحدود»، «الحیرة و الصفوة»، «الحیوان و الاجناس »، «الدیات »، «الروایة»، «الریاضة»، «السماء»، «صوم الایام »، «الطلاق »، «الفتق »، «الفرائض »، «الفروق »، «القرائن »، «الکعبة»، «اللطائف »، «المآثر»، «ماخاطب اﷲ به خلقه »، «المحاسن »، «المحبوبات »، «المزاج »، «المشیخة»، «المصالح »، «معانی الحدیث و التحریف »،«المکروهات »، «النکاح » و «النوادر» در هزار برگ . (هدیة العارفین ج 1 ص 266) (ذریعه برای اسامی کتب او).
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۸ ثانیه
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عدنان بن جعفر. در 47 هَ . ق . نقیب الاشراف بود و در769 یا 770 هَ . ق . درگذشت . (دررالکامنة ج 2 ص 20).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عدی بن ابوالبرکات . رجوع به حسن تاج العارفین شود.
حسن . [ ح َس َ ] (اِخ ) ابن عذبة. رجوع به حسن عبدالمحسن شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عربشاه . رجوع به حسن بن احمدبن ابراهیم شود.
حسن . [ ح َس َ ] (اِخ ) ابن عضدالدولة. رجوع به حسن مرسی شود.
حسن . [ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عطار. رجوع به حسن همدانی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عطیه حناط کوفی . او راست : کتاب الحدیث . (ذریعه ج 6 ص 322).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی . رجوع به حسن عمانی و حسن اهوازی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن ابوبکربن یونس دمشقی قلانسی . در 629 هَ . ق . بزاد و نزد ابن روزبه و دیگران بیاموخت و در 702 هَ . ق . درگذ...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ )ابن علی بن ابوحمزة سالم . رجوع به حسن بطاینی شود.