اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسن

نویسه گردانی: ḤSN
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محبوب الزراد (السراد) کوفی . امامی شیعی مکنی به ابوعلی درگذشته ٔ 224 هَ . ق . او راست : «احادیث الجن و الانس »، «اخص الاعمال »، «تعبیر الرؤیا»، «تفسیر القرآن »، «جداول الحکمة»، «طبقات الرجال »، «علل الاحادیث »، «فضائل الاعمال »، «فضائل القرآن »، «الاحتجاج »، «الارضین »، «الازاهیر»، «الاسباب »، «الاشکال »، «والافانین »، «الانبیاء»، «الاوامر»، «البزائر»، «البلدان »، «التاریخ »، «التحذیر»، «التخویف »، «الترهیب »، «الجمل »، «الحدود»، «الحیرة و الصفوة»، «الحیوان و الاجناس »، «الدیات »، «الروایة»، «الریاضة»، «السماء»، «صوم الایام »، «الطلاق »، «الفتق »، «الفرائض »، «الفروق »، «القرائن »، «الکعبة»، «اللطائف »، «المآثر»، «ماخاطب اﷲ به خلقه »، «المحاسن »، «المحبوبات »، «المزاج »، «المشیخة»، «المصالح »، «معانی الحدیث و التحریف »،«المکروهات »، «النکاح » و «النوادر» در هزار برگ . (هدیة العارفین ج 1 ص 266) (ذریعه برای اسامی کتب او).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۲.۱۹ ثانیه
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن فضل بن یعقوب بن سعید. از امام هشتم شیعه ، رضا (ع ) روایت دارد. او راست : کتاب الحدیث . (ذریعه ج 6 ص 323).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن قلاوون صالحی ملک ناصربن ناصر (735 - 762 هَ . ق .). نامش قماری بود و چون به تخت نشست خود را حسن نامید....
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن حسن صفوری . رجوع به حسن بورینی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن (658 - 733 هَ . ق .). در کرک متولد و در مصر علم آموخت . در کتب فارابی و ابن سینا متخصص بود و در دیوان...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن عبدالرحمان سخاوی قرشی در 666 هَ . ق . متولد شد. شاگرد زین الدین ابن الرعاد و قاضی سخا بود. (دررالکام...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن ابی بکر. به بغداد و دمشق رفته و در 741 هَ . ق . به حج رفت . (دررالکامنة ج 2 ص 41).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن علی بغدادی . غوری الاصل و متولد بغداد بود و متولی حسبه و سپس قاضی حنفیان شد. و پس از 738 مدتی ق...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن فتیان دمشقی . دیوان انشاء طرابلس داشت . و سپس کاتب سر در آنجا گردید و در 720 هَ . ق . درگذشت . (درر...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن مفرج بن حماد. رجوع به حسن قبشی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن هبةاﷲ، معروف به قطنبه ، شاعر هزال و هجاء بود. صاحب دررالکامنة (ج 2 ص 43) داستانها از وی آرد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.